گذشتهی ساده:
tempestedشکل سوم:
tempestedسومشخص مفرد:
tempestsوجه وصفی حال:
tempestingشکل جمع:
tempestsطوفان (بهویژه باد شدید همراه با برف یا باران)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
a tempest of tears
توفانی از اشک
a heady tempest
توفان سخت
جوش و خروش، هیاهو، غلغله، آشوب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a political tempest
جوش و خروش سیاسی
(قدیمی - شاعرانه) توفانی کردن، مشوب کردن
سر و صدای زیاد دربارهی چیز کم اهمیت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tempest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tempest