فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tempest

ˈtempɪst ˈtempɪst

گذشته‌ی ساده:

tempested

شکل سوم:

tempested

سوم‌شخص مفرد:

tempests

وجه وصفی حال:

tempesting

شکل جمع:

tempests

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

طوفان (به‌ویژه باد شدید همراه با برف یا باران)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

a tempest of tears

توفانی از اشک

a heady tempest

توفان سخت

noun

جوش و خروش، هیاهو، غلغله، آشوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a political tempest

جوش و خروش سیاسی

verb - transitive

(قدیمی - شاعرانه) توفانی کردن، مشوب کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tempest

  1. noun wild storm; commotion
    Synonyms:
    disturbance chaos tumult uproar commotion squall gale windstorm hurricane cyclone tornado typhoon bluster furor blizzard convulsion upheaval ferment wildness
    Antonyms:
    calm

Idioms

tempest in a teapot

سر و صدای زیاد درباره‌ی چیز کم اهمیت

ارجاع به لغت tempest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tempest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tempest

لغات نزدیک tempest

پیشنهاد بهبود معانی