امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blizzard

ˈblɪzərd ˈblɪzəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blizzards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
آب‌و‌هوا کولاک، طوفان‌برف link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The blizzard caused numerous flight cancellations at the airport.
- کولاک به لغو پروازهای متعددی در فرودگاه منجر شد.
- We were trapped inside during the blizzard and couldn't leave our house for days.
- هنگام کولاک در داخل خانه گیر افتاده بودیم و تا روزها نمی‌توانستیم از خانه‌مان خارج شویم.
noun singular informal
حجم انبوه، تعداد بسیار زیاد، انباشتگی (مقدار زیادی از چیزی که به روشی غیرسازماندهی‌شده و پراکنده انباشته شده باشد.)
- The blizzard of paperwork overwhelmed us.
- حجم انبوه کاغذبازی‌های اداری ما را درمانده کرده بود.
- She received a blizzard of messages after her viral post.
- او پس‌از پست خبرساز خود تعداد بسیار زیادی پیام دریافت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blizzard

  1. noun a severe snow storm with strong winds
    Synonyms:
    blast gale precipitation snowfall squall tempest whiteout
  1. noun a large amount of something that arrives or is produced together in a confusing or badly organized way

ارجاع به لغت blizzard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blizzard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blizzard

لغات نزدیک blizzard

پیشنهاد بهبود معانی