فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blizzard

ˈblɪzərd ˈblɪzəd

شکل جمع:

blizzards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آب‌و‌هوا کولاک، طوفان‌برف

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

The blizzard caused numerous flight cancellations at the airport.

کولاک به لغو پروازهای متعددی در فرودگاه منجر شد.

We were trapped inside during the blizzard and couldn't leave our house for days.

هنگام کولاک در داخل خانه گیر افتاده بودیم و تا روزها نمی‌توانستیم از خانه‌مان خارج شویم.

noun singular informal

حجم انبوه، تعداد بسیار زیاد، انباشتگی (مقدار زیادی از چیزی که به روشی غیرسازماندهی‌شده و پراکنده انباشته شده باشد.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The blizzard of paperwork overwhelmed us.

حجم انبوه کاغذبازی‌های اداری ما را درمانده کرده بود.

She received a blizzard of messages after her viral post.

او پس‌از پست خبرساز خود تعداد بسیار زیادی پیام دریافت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blizzard

  1. noun a severe snow storm with strong winds
    Synonyms:
    snowfall precipitation squall gale tempest blast whiteout
  1. noun a large amount of something that arrives or is produced together in a confusing or badly organized way

ارجاع به لغت blizzard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blizzard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blizzard

لغات نزدیک blizzard

پیشنهاد بهبود معانی