سومشخص مفرد:
tempersوجه وصفی حال:
temperingصفت تفضیلی:
more temperedصفت عالی:
most tempered(پولاد) آبدیده، سخت
tempered steel
فولاد آبدیده
آمیخته، توام، تعدیل شده، معتدل، ملایم، متعادل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
tempered justice
عدالت متعادل
دارای خلق و خوی معین، - منش، - خو
bad-tempered
بدخو، بدخلق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tempered» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tempered