آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Tempered

    American: ˈtempərd British: ˈtempəd

    سوم‌شخص مفرد:

    tempers

    وجه وصفی حال:

    tempering

    صفت تفضیلی:

    more tempered

    صفت عالی:

    most tempered

    معنی tempered | جمله با tempered

    adjective

    (پولاد) آبدیده، سخت

    tempered steel

    فولاد آب‌دیده

    adjective

    آمیخته، توام، تعدیل شده، معتدل، ملایم، متعادل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    tempered justice

    عدالت متعادل

    adjective

    دارای خلق و خوی معین، - منش، - خو

    bad-tempered

    بدخو، بدخلق

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tempered

    1. verb harden by reheating and cooling in oil
      Synonyms:
      hardened stiffened set baked chilled annealed molded cemented steeled congealed dry petrified vulcanized indurated starched
      Antonyms:
      softened bent dissolved molten
    1. verb bring to a desired consistency, texture, or hardness by a process of gradually heating and cooling
      Synonyms:
      controlled adjusted modified regulated adapted softened eased mitigated abated diluted qualified restrained curbed tamed subdued appeased pacified muted soothed assuaged composed mollified annealed chastened fitted minded humored moderated angered raged
      Antonyms:
      attacked
    1. verb make more temperate, acceptable, or suitable by adding something else; moderate
      Synonyms:
      seasoned mollified
      Antonyms:
      excited upset agitated infuriated aggravated
    1. adjective adjusted or attuned by adding a counterbalancing element
      Synonyms:
      treated hardened toughened
      Antonyms:
      untempered
    1. verb to modify by the addition of a moderating element; moderate:
      Synonyms:
      moderated

    سوال‌های رایج tempered

    وجه وصفی حال tempered چی میشه؟

    وجه وصفی حال tempered در زبان انگلیسی tempering است.

    سوم‌شخص مفرد tempered چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد tempered در زبان انگلیسی tempers است.

    صفت تفضیلی tempered چی میشه؟

    صفت تفضیلی tempered در زبان انگلیسی more tempered است.

    صفت عالی tempered چی میشه؟

    صفت عالی tempered در زبان انگلیسی most tempered است.

    ارجاع به لغت tempered

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tempered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tempered

    لغات نزدیک tempered

    • - temperature soars
    • - temperatures fluctuate
    • - tempered
    • - tempers flare
    • - tempest
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.