Humored

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    humors
  • وجه وصفی حال:

    humoring

معنی

adjective
(در ترکیب) -خو، -سرشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد humored

  1. verb To comply with the wishes or ideas of (another)
    Synonyms: indulged, temporized, appeased, catered, pleased, mollycoddled, obliged, gratified, spoilt, softened, placated, gladdened, tickled, coddled, petted, babied, pampered
    Antonyms: angered, provoked

ارجاع به لغت humored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/humored

لغات نزدیک humored

پیشنهاد بهبود معانی