گذشتهی ساده:
humoredشکل سوم:
humoredسومشخص مفرد:
humorsوجه وصفی حال:
humoringشکل جمع:
humorsشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: humour
شوخطبعی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
His humor is contagious.
شوخطبعی او واگیردار است.
I appreciate his sense of humor, it always makes me laugh.
از شوخطبعی او قدردانی میکنم، همیشه مرا میخنداند.
شوخی، مزاح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Humour is powerful; it can make us forget our worries.
شوخی قدرتمند است؛ میتواند باعث شود نگرانیهایمان را فراموش کنیم.
Humor is essential for maintaining a positive outlook on life.
مزاح برای حفظ نگرش مثبت به زندگی ضروری است.
خُلق
He was in excellent humor.
خلق او عالی بود (خیلی سرحال بود).
He is an agreeable person and has pleasant humour.
او آدم متواضعی است و خلق خوبی دارد.
به دلخواه ... رفتار کردن
Let's humor him today because he is not feeling well.
بیایید امروز به دلخواه او رفتار کنیم، چون حالش خوب نیست.
She always tried to humor her boss.
همیشه سعی میکرد به دلخواه رئیسش رفتار کند.
خود را با ... وفق دادن
I try humor myself to the changes happening around me.
سعی میکنم خودم را با تغییراتی که در اطرافم اتفاق میافتد، وفق دهم.
It's important to humor in the meaning of to different cultures when traveling abroad.
هنگام سفر به خارج از کشور، وفق دادن با فرهنگهای مختلف مهم است.
حال (حالت ذهنی اغلب موقتی)
Despite the chaos, his humor remained calm.
علیرغم هرجومرج، حال او آرام باقی ماند.
She was in no humor to listen.
حالی برای گوش دادن نداشت.
پزشکی قدیمی خلط (در جمع) اخلاط
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
According to ancient theory, a person's temperament was influenced by their dominant humor.
براساس نظریهی باستانی، خلقوخوی افراد تحتتأثیر خلط غالب آنها بود.
According to medieval physiology, the balance of humor in one's body affected their overall well-being and disposition.
طبق فیزیولوژی قرون وسطی، تعادل خلط در بدن فرد بر سلامتی و خوشی و خلقوخوی کلی آن شخص تأثیر میگذارد.
هوس، تمایل آنی
They were the victims of their commander's strange humors.
آنها قربانیان هوسهای عجیبوغریب فرمانده خود بودند.
She was known for her quirky humor, always surprising others with her spontaneous acts.
او به خاطر هوس عجیبش معروف بود و همیشه با اعمال آنیاش دیگران را غافلگیر میکرد.
چهار خلط، اخلاط اربعه، چهارگش
اوقات تلخ، (موقتی) بدخلق، برزخ، بیدل و دماغ، ناشوخ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «humor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humor