بازیگوشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The child's playfulness inspired creativity among the adults.
بازیگوشی کودک الهامبخش خلاقیت بزرگسالان بود.
The kitten's playfulness brought joy to the entire family.
بازیگوشی بچهگربه باعث شادی تمام اعضای خانواده شده بود.
We admired the artist's unique style, which reflected her playfulness.
ما سبک منحصربهفرد این هنرمند را که انعکاسدهندهی بازیگوشی او بود، تحسین کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «playfulness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/playfulness