-
Adjective
سینما و تئاتر
(بازی ویدئویی) لذتبخش
-
- These games are playable but are said to still have some speed and compatibility issues.
- - این بازیها لذتبخش هستند، اما گفته میشود که هنوز مشکلاتی در زمینهی سرعت و سازگاری دارند.
-
- I've been looking for a decent, playable space empire game for ages.
- - من مدتهاست که بهدنبال یک بازی امپراتوری فضایی مناسب و لذتبخش هستم.
-
- The American version of the popular film sadly failed to be playable due to poor casting.
- - نسخهی آمریکایی این فیلم محبوب، متأسفانه به دلیل بازی ضعیف، لذتبخش نبود.
-
Adjective
موسیقی
(به آسانی و نهچندان مشکل) قابل نواختن
-
- The New York is a very playable guitar.
- - گیتار New York قابل نواختن است (=نواختن آن سخت نیست).
-
- "Her electronic piano is very playable," he said.
- - او گفت: «نواختن پیانوی الکترونیکی او چندان سخت نیست.»
-
Adjective
(زمین ورزشی) قابل بازی، در شرایط خوب و مناسب برای بازی
-
- The tennis courts were a little worn but very playable.
- - زمینهای تنیس کمی فرسوده و ساییدهشده اما در شرایط خوب و مناسب برای بازی بودند.
-
- He said the pitch was perfectly playable, but the stadium management wanted to avoid further deterioration.
- - او گفت که زمین کاملاً قابل بازی بود، اما مدیریت ورزشگاه میخواست از خراب شدن و فرسودگی بیشتر جلوگیری کند.
-
Adjective
(توپ) قابل بازی
-
- The ball is playable if it is touching any part of a line.
- - توپ در صورتی قابل بازی است که هر قسمت از خط را لمس کند.
-
- As long as the ball doesn't hit the floor, it's playable.
- - تا زمانی که توپ به زمین برخورد نکند، قابل بازی است.