با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Replay

ˈriːpleɪ ˈriːpleɪ ˈriːpleɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    replayed
  • شکل سوم:

    replayed
  • سوم‌شخص مفرد:

    replays
  • وجه وصفی حال:

    replaying
  • شکل جمع:

    replays

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(رویداد و مسابقه و غیره) تکرار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She replayed in her mind every detail of the night before.
- تک‌تک جزئیات شب پیش را در ذهنش تکرار کرد.
- We replayed the game.
- ما بازی را تکرار کردیم.
verb - transitive
(به‌ویژه قطعه‌ی موسیقی یا فیلمی که قبلاً ضبط شده است) بازپخش کردن، پخش کردن دوباره
- The police replayed the video of the robbery in court.
- پلیس در دادگاه فیلم سرقت را بازپخش کرد.
- I replayed the videotape of Dad’s interview.
- نوار ویدئویی مصاحبه‌ی بابا را دوباره پخش کردم.
noun countable
ورزش (به‌ویژه بازی فوتبال که دوباره انجام می‌شود زیرا هیچ‌کدام از دو تیم در بازی برنده نشده‌اند) تکرار
- The semifinal replay will be on Saturday.
- تکرار بازی نیمه‌نهایی روز شنبه برگزار خواهد شد.
- the replay of the match
- تکرار مسابقه
noun countable
(گاهی با سرعتی آهسته‌تر به‌ویژه به‌منظورِ تماشای جزئیات با دقت بیشتر) بازپخش، پخش مجدد
- replays of the shooting
- بازپخش‌های تیراندازی
- the replay of the goal scene
- بازپخش صحنه‌ی گل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد replay

  1. noun The immediate rebroadcast of some action (especially sports action) that has been recorded on videotape
    Synonyms: instant replay, action replay
  2. verb Reproduce (a recording) on a recorder
    Synonyms: play-back
  3. noun Something (especially a game) that is played again
    Synonyms: rematch

لغات هم‌خانواده replay

ارجاع به لغت replay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «replay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/replay

لغات نزدیک replay

پیشنهاد بهبود معانی