دوباره پر کردن، ذخیره تازه دادن، باز پر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Be fruitful and multiply and replenish the earth.
(انجیل) پرثمر باش و تکثیر شو و دنیا را پر کن.
to replenish a stock of goods
موجودی کالا را دوباره تکمیل کردن
Upon reaching port, we replenished the ship's tanks with water.
به بندر که رسیدیم تانکهای کشتی را دوباره از آب پر کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «replenish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/replenish