با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Reload

ˌriːˈloʊd ˌriːˈləʊd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reloaded
  • شکل سوم:

    reloaded
  • سوم شخص مفرد:

    reloads
  • وجه وصفی حال:

    reloading

معنی‌ها

  • verb - transitive
    (تفنگ و غیره) دوباره پر کردن، دوباره فشنگ گذاشتن در، (دوربین) دوباره فیلم گذاشتن در
  • verb - intransitive
    تفنگ را دوباره پر کردن
  • verb - transitive
    کامپیوتر بارگذاری مجدد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد reload

  1. verb Load anew
    Synonyms: recharge

ارجاع به لغت reload

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reload» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reload

لغات نزدیک reload

پیشنهاد بهبود معانی