ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Relive

ˌriːˈlɪv ˌriːˈlɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    دوباره تجربه کردن، در ذهن مرور کردن، (دوباره) در نظر مجسم کردن
    • - Every night, he relived that hand-to-hand combat.
    • - هر شب خاطرات آن جنگ تن‌به‌تن در ذهنش زنده می‌شد.
  • verb - transitive
    دوبار زندگی کردن، باز زیستن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد relive

  1. verb Experience again, often in the imagination
    Synonyms: live over

لغات هم‌خانواده relive

ارجاع به لغت relive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «relive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/relive

لغات نزدیک relive

پیشنهاد بهبود معانی