امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Liven

ˈlaɪvn ˈlaɪvn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
(غالبا با up ) چالاک شدن، زنده شدن، چابک شدن، با روح شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liven

  1. verb Make lively
    Synonyms:
    enliven liven up invigorate animate

لغات هم‌خانواده liven

  • verb - intransitive
    live

ارجاع به لغت liven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liven

لغات نزدیک liven

پیشنهاد بهبود معانی