فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Liver

ˈlɪvər ˈlɪvə

شکل جمع:

livers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1

جگر، کبد، جگر سیاه، مرض کبد، ناخوشی جگر، زندگی‌کننده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

fried liver

جگر‌ سرخ‌کرده

Do you like chicken liver?

جگر مرغ دوست داری؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A clean liver.

آدمی که تمیز زندگی می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liver

  1. noun a part of an organism having a specialized use
    Synonyms:
    vital part innard glandular organ
  1. adjective having a reddish-brown color
    Synonyms:
    liver-colored

ارجاع به لغت liver

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liver» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/liver

لغات نزدیک liver

پیشنهاد بهبود معانی