با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Liver

ˈlɪvər ˈlɪvə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    livers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C1
    جگر، کبد، جگر سیاه، مرض کبد، ناخوشی جگر، زندگی‌کننده
    • - fried liver
    • - جگر‌ سرخ‌کرده
    • - Do you like chicken liver?
    • - جگر مرغ دوست داری؟
    • - A clean liver.
    • - آدمی که تمیز زندگی می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد liver

  1. noun A part of an organism having a specialized use
    Synonyms: innard, glandular organ, vital part
  2. adjective Having a reddish-brown color
    Synonyms: liver-colored

ارجاع به لغت liver

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liver» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liver

لغات نزدیک liver

پیشنهاد بهبود معانی