آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Enliven

ɪnˈlaɪvn ɪnˈlaɪvn

معنی enliven | جمله با enliven

verb - transitive

زندگی بخشیدن، حیات بخشیدن، جان دادن، نیرودادن، روح بخشیدن، روح دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

David's jokes enlivened the party.

شوخی‌های دیوید مجلس را گرم کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد enliven

ارجاع به لغت enliven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enliven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enliven

لغات نزدیک enliven

پیشنهاد بهبود معانی