زندگی بخشیدن، حیات بخشیدن، جان دادن، نیرودادن، روح بخشیدن، روح دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
David's jokes enlivened the party.
شوخیهای دیوید مجلس را گرم کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enliven» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enliven