زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Buoy

ˈbuːi / / bɔɪ bɔɪ

گذشته‌ی ساده:

buoyed

شکل سوم:

buoyed

سوم‌شخص مفرد:

buoys

وجه وصفی حال:

buoying

شکل جمع:

buoys

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

رهنمای شناور، کویچه، روآبی، جسم شناور، روی آبنگاه داشتن، شناور ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The wooden bridge was buoyed up by several air-filled barrels.

پل چوبی با چندین بشکه‌ی پر از هوا روی آب شناور بود.

He tried to buoy the sick lady up.

او کوشید روحیه‌ی زن بیمار را خوب کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buoy

  1. noun floating device
    Synonyms:
    float marker guide signal beacon drift

سوال‌های رایج buoy

گذشته‌ی ساده buoy چی میشه؟

گذشته‌ی ساده buoy در زبان انگلیسی buoyed است.

شکل سوم buoy چی میشه؟

شکل سوم buoy در زبان انگلیسی buoyed است.

شکل جمع buoy چی میشه؟

شکل جمع buoy در زبان انگلیسی buoys است.

وجه وصفی حال buoy چی میشه؟

وجه وصفی حال buoy در زبان انگلیسی buoying است.

سوم‌شخص مفرد buoy چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد buoy در زبان انگلیسی buoys است.

ارجاع به لغت buoy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buoy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buoy

لغات نزدیک buoy

پیشنهاد بهبود معانی