گذشتهی ساده:
snapped out ofشکل سوم:
snapped out ofسومشخص مفرد:
snaps out ofوجه وصفی حال:
snapping out ofشکل نوشتاری دیگر این عبارت: snap out of something
متوقف کردن، خارج شدن، خلاص شدن، از فکر چیزی درآمدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After days of feeling down, she finally decided to snap out of it and focus on the positives.
پساز روزها احساس ناراحتی، سرانجام تصمیم گرفت از فکرش درآید و روی نکات مثبت تمرکز کند.
It took a good chat with her sister to help her snap out of it and regain her confidence.
یک گفتوگوی خوب با خواهرش لازم بود تا به او کمک کند از آن خلاص شود و اعتمادبهنفس خود را به دست آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snap out of it» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snap-out-of-it