رم دادن، از خواب بیدار شدن، حرکت دادن، بههم زدن، بههیجان درآوردن، میگساری، بیداری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Bugle sounds roused the deer out of the thicket and onto the plain.
صدای شیپور آهوها را از بیشه به دشت راند.
The boat roused the wild ducks into flight.
قایق اردکهای وحشی را به پرواز درآورد.
The noise roused her from sleep.
صدا او را از خواب بیدار کرد.
Iraj roused up his brothers who were still in bed.
ایرج برادران خود را که هنوز در رختخواب بودند بلند کرد.
a rousing poetry
یک شعر شورانگیز
The speaker tried to rouse his listeners into rebellion.
سخنران کوشید که شنوندگان خود را تحریک به شورش کند.
Our indignation rouses at that spectacle.
آن منظره خشم ما را بیشتر میکند.
I avoid my father when he is roused.
هنگامی که غضبناک است دم چک پدرم نمیروم.
a rouse of loud noises
شور سروصداهای بلند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rouse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rouse