با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Redouble

riːˈdʌbl riːˈdʌbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    redoubled
  • شکل سوم:

    redoubled
  • سوم‌شخص مفرد:

    redoubles
  • وجه وصفی حال:

    redoubling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دوچندان کردن، افزودن، دوبرابر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- redoubled attacks
- حملات مضاعف
- We must redouble our efforts.
- باید کوشش‌های خود را دو چندان کنیم.
- Their moans the vales redoubled.
- (جان میلتون) دره‌ها فغان‌های آنان را طنین‌افکن کردند.
- Peals of thunder redoubling around us.
- غرش رعد در اطرافمان طنین‌افکن بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد redouble

  1. verb To make or become twice as great
    Synonyms: double, duplicate, geminate, twin
  2. verb To make greater in intensity or severity
    Synonyms: intensify, reinforce, enhance, heighten, magnify, aggravate, deepen, augment, breastwork, raise, fort, fortification, repeat, retrace, stronghold

ارجاع به لغت redouble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «redouble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redouble

لغات نزدیک redouble

پیشنهاد بهبود معانی