امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Geminate

ˈdʒemənət ˈdʒemənət ˈdʒemənət ˈdʒemənət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective adverb
جفت، توأم، دوتا، دولا، دوقلو، جفت کردن، توأم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The "T" in "cattail" is geminated.
- حرف «T» در واژه‌ی «cattail» مضاعف شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد geminate

  1. verb To make or become twice as great
    Synonyms:
    pair double duplicate redouble twin
  1. adjective Composed of two parts or things
    Synonyms:
    coupled biform binary double doubled dual duple duplex duplicate paired twofold
  1. verb Form by reduplication
    Synonyms:
    reduplicate

ارجاع به لغت geminate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «geminate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/geminate

لغات نزدیک geminate

پیشنهاد بهبود معانی