شکل جمع:
twinsدوقلو، همزاد
twin girls
دختران دوقلو
a twin brother
یک برادر همزاد
یکی از دو چیز یکجور، مشابه، دو چیز همسان، یکی از جفت، تا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a candlestick which is the twin of the one I had found
یک شمعدان که تای شمعدانی است که من یافته بودم
The two cities are often regarded as economic twins.
این دو شهر اغلب بهعنوان جفتهای اقتصادی در نظر گرفته میشوند.
جفتی، دوتایی، دو
twin-engine
(هواپیما) دو موتوره
twin beds
یک جفت تختخواب (دو تختخواب یکنفره)
دوگانه
the twin threats of war and inflation
تهدید دوگانهی جنگ و تورم
the twin interest of detective stories and rock music
علاقهی دوگانه داستانهای پلیسی و موسیقی راک
ست کردن، جفت کردن
He always twins his sneakers with colorful socks.
او همیشه کفشهای ورزشی خود را با جورابهای رنگارنگ ست میکند.
Let's twin the blue throw pillows with the new sofa.
بیایید بالشهای آبی را با مبل جدید ست کنیم.
انگلیسی بریتانیایی توأم شدن، یکی شدن، پیوند خوردن
The two cities decided to twin in order to foster cultural exchange.
این دو شهر تصمیم گرفتند یکی شوند تا تبادل فرهنگی را تقویت کنند.
After years of collaboration, our schools were twinned to promote educational cooperation.
پساز سالها همکاری، مدارس ما برای ارتقای همکاری آموزشی پیوند خوردند.
دوقلوهای دوتخمه، دوقلوهای همزادی، دوگانههای همزادی
دوقلوهای همسان، دوقلوهای یکتخمی
دوقلوهای یکتخمه، دوقلوهای همدیس (یا همانند)، دوگانههای همانند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «twin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/twin