شکل جمع:
corollariesنتیجه، پیامد، حاصل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The corollary of poor planning is often failure.
نتیجهی برنامهریزی ضعیف، اغلب شکست است.
A corollary of technological progress is the loss of certain traditional skills.
حاصل پیشرفت فناوری، از بین رفتن برخی مهارتهای سنتی است.
These problems are the corollaries of the aforesaid changes.
این مسائل پیامدهای طبیعی دگرگونیهای مذکور است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corollary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corollary