امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inference

ˈɪnfrəns ˈɪnfrəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable formal
استنباط، استنتاج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Making an accurate inference requires careful analysis of the available evidence.
- استنباط دقیق مستلزم تجزیه‌وتحلیل دقیق شواهد موجود است.
- Her inference about the culprit's identity proved to be accurate.
- ثابت شد که استنتاج او در مورد هویت مجرم درست است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inference

  1. noun conclusion, deduction
    Synonyms:
    assumption conjecture corollary guess hint interpretation presumption reading reasoning supposition

لغات هم‌خانواده inference

  • noun
    inference
  • verb - transitive
    infer

ارجاع به لغت inference

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inference» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inference

لغات نزدیک inference

پیشنهاد بهبود معانی