امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inferential

ˌɪnfəˈrenʃl̩ ˌɪnfəˈrenʃl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به نتیجه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inferential

  1. adjective probable
    Synonyms:
    likely to be expected presumed to be inferred

لغات هم‌خانواده inferential

  • adjective
    inferential
  • verb - transitive
    infer

ارجاع به لغت inferential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inferential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inferential

لغات نزدیک inferential

پیشنهاد بهبود معانی