آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Infer

-ˈfɜrː ɪnˈfɜː

گذشته‌ی ساده:

inferred

شکل سوم:

inferred

سوم‌شخص مفرد:

infers

وجه وصفی حال:

inferring

معنی infer | جمله با infer

verb - transitive C2

استنباط کردن، نتیجه‌گیری کردن، برداشت کردن، پی بردن، فهمیدن (به صورت غیرمستقیم)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She inferred the meaning of the poem from its imagery and symbols.

او معنای شعر را از تصاویر و نمادهای آن فهمید.

We see smoke and we infer fire.

ما دود می‌بینیم و به آتش پی می‌بریم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

As may be inferred from the picture, he was a happy man.

به‌طوری که از عکس دریافت می‌شود او مرد شادی بود.

He was inferring that he had no room for all of us.

او داشت به‌طور غیرمستقیم می‌گفت که جا برای همه‌ی ما ندارد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد infer

لغات هم‌خانواده infer

  • verb - transitive
    infer

سوال‌های رایج infer

گذشته‌ی ساده infer چی میشه؟

گذشته‌ی ساده infer در زبان انگلیسی inferred است.

شکل سوم infer چی میشه؟

شکل سوم infer در زبان انگلیسی inferred است.

وجه وصفی حال infer چی میشه؟

وجه وصفی حال infer در زبان انگلیسی inferring است.

سوم‌شخص مفرد infer چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد infer در زبان انگلیسی infers است.

ارجاع به لغت infer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/infer

لغات نزدیک infer

پیشنهاد بهبود معانی