آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ شهریور ۱۴۰۴

    Glean

    ɡliːn ɡliːn

    معنی glean | جمله با glean

    adverb

    خوشه‌چینی کردن، این‌سو و آن‌سو جمع کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    After the harvest, the gypsies came and gleaned wheat.

    بعد از برداشت محصول، کولی‌ها آمدند و بقایای گندم را جمع کردند.

    to glean information

    کم‌کم اطلاعات به دست آوردن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    gleaning old newspapers for relevant news

    از روزنامه‌های قدیمی اخبار مربوط را کسب کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد glean

    1. verb pick out, collect
      Synonyms:
      gather collect pick select cull harvest garner accumulate amass extract learn ascertain deduce conclude sift winnow reap

    سوال‌های رایج glean

    معنی glean به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «glean» در زبان فارسی به «خرد‌ه‌چینی»، «گردآوری تدریجی» یا «جمع‌آوری نکته‌ها و اطلاعات پراکنده» ترجمه می‌شود.

    این واژه در اصل ریشه‌ای کشاورزی دارد. در گذشته، زمانی که کشاورزان محصول خود را برداشت می‌کردند، دانه‌ها یا خوشه‌های کوچکی باقی می‌ماند که دیگران آن‌ها را از زمین جمع‌آوری می‌کردند. این عمل را glean می‌نامیدند. به همین دلیل، معنای اولیه‌ی این واژه به معنای «برداشت باقی‌مانده‌ها» بود. اما به مرور زمان، کاربرد استعاری آن گسترش یافت و امروزه بیشتر به معنای جمع‌آوری تدریجی اطلاعات، دانش یا جزئیات از منابع مختلف استفاده می‌شود.

    در دنیای امروز، وقتی گفته می‌شود کسی چیزی را glean کرده است، منظور این است که او توانسته از میان نشانه‌ها و داده‌های پراکنده، نتیجه یا دانشی به دست آورد. برای مثال، پژوهشگران از میان اسناد تاریخی اطلاعاتی را glean می‌کنند، یا خبرنگاران از صحبت‌های پراکنده افراد نکاتی مهم را جمع‌آوری می‌نمایند. در این معنا، واژه‌ی glean اشاره‌ای به صبر، دقت و مهارت در یافتن جزئیات دارد.

    از نظر فرهنگی، واژه‌ی glean اهمیت ویژه‌ای در ادبیات و هنر دارد. نویسندگان و شاعران از این واژه برای نشان‌دادن فرآیند درک تدریجی حقیقت یا جمع‌کردن لحظه‌های ظریف زندگی بهره برده‌اند. به همین دلیل، glean فقط عملی مادی نیست، بلکه می‌تواند بیانگر یک نوع حساسیت و تیزبینی در مواجهه با جهان باشد. درست مانند کسی که در مزرعه خوشه‌های باقی‌مانده را جمع می‌کند، فردی هم می‌تواند در زندگی روزمره تکه‌های خرد از معنا، تجربه یا الهام را گرد آورد.

    از منظر اجتماعی، این واژه به ما می‌آموزد که دانش و حقیقت همیشه به صورت یک‌باره و کامل در اختیار ما قرار نمی‌گیرد. گاهی باید با دقت، صبر و استمرار، تکه‌تکه‌ها را گردآوری کنیم تا به تصویر کامل دست یابیم. درست مانند محققان یا هنرمندانی که از منابع کوچک و پراکنده بهره می‌گیرند و چیزی بزرگ‌تر و معنادار خلق می‌کنند.

    glean نمادی از توجه به جزئیات و ارزش‌گذاری بر چیزهای کوچک است. این واژه نشان می‌دهد که حتی داده‌های پراکنده و لحظه‌های کوچک نیز می‌توانند به دانشی عمیق و تجربه‌ای پرارزش تبدیل شوند. همان‌طور که کشاورز از خوشه‌های باقی‌مانده دانه‌ای برای کاشت آینده به دست می‌آورد، انسان نیز می‌تواند از خرد‌ه‌های پراکنده‌ی تجربه و دانش، تصویری کامل‌تر و غنی‌تر از جهان بسازد.

    ارجاع به لغت glean

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «glean» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glean

    لغات نزدیک glean

    • - gleam
    • - gleamy
    • - glean
    • - gleanings
    • - glebe
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.