گذشتهی ساده:
reapedشکل سوم:
reapedسومشخص مفرد:
reapsوجه وصفی حال:
reapingدرو کردن، جمعآوری کردن، بهدست آوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Farmers were reaping wheat.
کشاورزان گندم درو میکردند.
He has reaped all his crops.
همهی محصولات خود را برداشت کرده است.
She invested her money wisely and reaped a great profit.
او پول خود را عاقلانه به کار زد و سود کلانی به دست آورد.
at the end, every person reaps what he cultivates
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reap» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reap