سومشخص مفرد:
realizesوجه وصفی حال:
realizingحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی realise است.
درک کردن، فهمیدن، دریافتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
I realized my danger.
از خطری که با آن مواجه بودم آگاه شدم.
I hardly realized what was happening.
درست نفهمیدم چه شد.
تحقق بخشیدن، به انجام رساندن، به نتیجه رساندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
At last the project was realized.
بالأخره آن طرح محقق شد.
John realized his childhood dream of becoming a brain surgeon.
جان به رؤیای ایام کودکی خود دربارهی جراح مغز شدن جامهی عمل پوشاند.
به دست آوردن، نقد کردن
realized assets
اموال نقد شده
to realize a huge profit
سود هنگفتی به دست آوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «realize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/realize