در واقع
Realistically speaking, he hadn't a hope, but that didn't stop him trying.
در واقع، او امیدی نداشت اما این موضوع، مانع از تلاش او نمیشد.
Realistically, there is never one right answer.
در واقع، هیچ پاسخ درستی وجود ندارد.
واقعبینانه، واقعگرایانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The figure was realistically painted.
این نگاره بهطور واقعگرایانه ترسیم شده بود.
She tried to look at the map realistically.
سعی کرد واقعبینانه به نقشه نگاه کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «realistically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/realistically