حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Realized
ˈriəˌlaɪzd
ˈrɪəlaɪzd
توضیحات:
شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: realised
معنی realized | جمله با realized
adjective
اقتصاد تحققیافته (سود و زیان)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The accountant calculated the realized loss on the sale of the company's assets.
حسابدار زیان تحققیافته از فروش داراییهای شرکت را محاسبه کرد.
The investor was pleased to see a realised gain on his stock portfolio after months of losses.
سرمایهگذار از دیدن سود تحققیافته در پرتفوی سهام خود پس از ماهها ضرر خوشحال بود.
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد realized
-
adjective fulfilledSynonyms:done achieved finished completed accomplished performed executed realised effected actualized materialized made real substantiated concluded consummated come-trueAntonyms:
-
verb be fully aware or cognizant ofSynonyms:Antonyms:ignored neglected
-
adjective earned
-
verb earn on some commercial or business transaction; earn as salary or wagesSynonyms:Antonyms:
-
verb accomplishSynonyms:achieved attained accomplished gained obtained reached acquired fulfilled completed understood appreciated conceived actualized reaped apprehended sensed thought scoredAntonyms:
-
verb make real or concrete; give reality or substance toSynonyms:actualized materialized substantiated
لغات همخانواده realized
-
nounrealism, realist, reality, unreality, realization
-
verb - transitiverealize
-
adverbreal, really, realistically
ارجاع به لغت realized
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «realized» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/realized
لغات نزدیک realized
- - realization
- - realize
- - realized
- - realizer
- - reallocate
