ارثی، موروثی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The inherited genetic disorder caused him to have a weak immune system.
اختلال ژنتیکی ارثی باعث شد سیستم ایمنی ضعیفی داشته باشد.
The inherited wealth allowed him to live a life of luxury.
ثروت موروثی به او این امکان را داد که زندگی تجملاتیای داشته باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inherited» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inherited