شکل جمع:
inheritancesارث ، میراث ، مرده ریگ، وراثت، میراث بری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The inheritance of his father's money made him rich.
ارث بردن پول پدر، او را ثروتمند کرد.
They divided his inheritance.
ارث او را تقسیم کردند.
if you want your father's inheritance, acquire his learning ...
میراث پدرخواهی علم پدرآموزی ...
by inheritance
از طریق وراثت، از مانداک، مانداکی
Skills are not obtainable through inheritance.
مهارتها را نمیشود از راه توارث به دست آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inheritance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inheritance