آخرین به‌روزرسانی:

Inherit

ɪnˈherɪt ɪnˈherɪt

گذشته‌ی ساده:

inherited

شکل سوم:

inherited

سوم‌شخص مفرد:

inherits

وجه وصفی حال:

inheriting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive adverb C2

ارث بردن، وارث بودن، مرده‌ریگ بردن، مردری بردن، مانداک بردن، مانداکیدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

He inherited his father's house and money.

او خانه و پول پدرش را به ارث برد.

Those who have inherited their wealth are different from those who have gained their riches themselves.

آنان که دارایی‌شان را به ارث برده‌اند با آنان که ثروت خود را خودشان به دست آورده‌اند، فرق دارند.

(خصوصیات فردی و نژادی و غیره) ارث بردن، رفتن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She has inherited her blue eyes from her mother.

چشمان آبی او به مادرش رفته است.

Can intelligence be inherited?

آیا می‌توان هوش را به ارث برد؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inherit

  1. verb gain as possession from someone’s death
    Synonyms:
    receive get acquire obtain succeed come into derive take over be left fall heir accede bequeathed be granted

ارجاع به لغت inherit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inherit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inherit

لغات نزدیک inherit

پیشنهاد بهبود معانی