گذشتهی ساده:
inheritedشکل سوم:
inheritedسومشخص مفرد:
inheritsوجه وصفی حال:
inheritingارث بردن، وارث بودن، مردهریگ بردن، مردری بردن، مانداک بردن، مانداکیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
He inherited his father's house and money.
او خانه و پول پدرش را به ارث برد.
Those who have inherited their wealth are different from those who have gained their riches themselves.
آنان که داراییشان را به ارث بردهاند با آنان که ثروت خود را خودشان به دست آوردهاند، فرق دارند.
(خصوصیات فردی و نژادی و غیره) ارث بردن، رفتن به
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She has inherited her blue eyes from her mother.
چشمان آبی او به مادرش رفته است.
Can intelligence be inherited?
آیا میتوان هوش را به ارث برد؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inherit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inherit