گذشتهی ساده:
obtainedشکل سوم:
obtainedسومشخص مفرد:
obtainsوجه وصفی حال:
obtainingبهدست آوردن، گیر آوردن، کسب کردن، فراهم آوردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
You must first obtain the necessary information.
شما باید اول اطلاعات لازم را به دست آورید.
I could not obtain a copy of her book.
نتوانستم نسخهای از کتاب او را گیر بیاورم.
Friendship is not obtainable through money.
دوستی از راه پول بدست نمیآید.
وجود داشتن (شرایط و غیره)، حکم فرما بودن، فراهم بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Those conditions no longer obtain.
آن شرایط دیگر وجود ندارد.
The custom still obtains of going to the seaside in summer.
رسم رفتن به دریاکنار در تابستان هنوز پابرجا است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «obtain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/obtain