با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Chalk Up

tʃɑk ʌp tʃɔːk ʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb verb - transitive
    به دست آوردن، دست یافتن به (پیروزی)، به ثبت رساندن (امتیاز)
    • - The team chalked up another win in the tournament.
    • - این تیم برد دیگری در این مسابقات به دست آورد.
    • - Despite a slow start, the team was able to chalk up enough points to secure a spot in the playoffs.
    • - این تیم علی‌رغم شروع کند، توانست امتیازات کافی را به ثبت برساند تا در بازی‌های پلی‌آف جایی برای خود دست‌وپا کند.
  • phrasal verb verb - transitive
    به حساب چیزی گذاشتن، ناشی از چیزی دانستن، به پای چیزی نوشتن (تقصیر و غیره)، به حساب کسی گذاشتن (هزینه)
    • - His early mistakes can be chalked up to inexperience.
    • - اشتباه‌های اولیه‌ی او را می‌توان به حساب بی‌تجربگی گذاشت.
    • - The increase in sales can be chalked up to the successful marketing campaign.
    • - افزایش فروش را می‌توان به پای کمپین بازاریابی موفق نوشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chalk up

  1. verb attribute
    Synonyms: ascribe to, credit, charge, attribute
  2. verb score
    Synonyms: earn, achieve, register, tally, record

ارجاع به لغت chalk up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chalk up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chalk-up

لغات نزدیک chalk up

پیشنهاد بهبود معانی