به دست آوردن، دست یافتن به (پیروزی)، به ثبت رساندن (امتیاز)
The team chalked up another win in the tournament.
این تیم برد دیگری در این مسابقات به دست آورد.
Despite a slow start, the team was able to chalk up enough points to secure a spot in the playoffs.
این تیم علیرغم شروع کند، توانست امتیازات کافی را به ثبت برساند تا در بازیهای پلیآف جایی برای خود دستوپا کند.
به حساب چیزی گذاشتن، ناشی از چیزی دانستن، به پای چیزی نوشتن (تقصیر و غیره)، به حساب کسی گذاشتن (هزینه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His early mistakes can be chalked up to inexperience.
اشتباههای اولیهی او را میتوان به حساب بیتجربگی گذاشت.
The increase in sales can be chalked up to the successful marketing campaign.
افزایش فروش را میتوان به پای کمپین بازاریابی موفق نوشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chalk up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chalk-up