با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Chalk Up

tʃɑk ʌp tʃɔːk ʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - transitive
به دست آوردن، دست یافتن به (پیروزی)، به ثبت رساندن (امتیاز)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The team chalked up another win in the tournament.
- این تیم برد دیگری در این مسابقات به دست آورد.
- Despite a slow start, the team was able to chalk up enough points to secure a spot in the playoffs.
- این تیم علی‌رغم شروع کند، توانست امتیازات کافی را به ثبت برساند تا در بازی‌های پلی‌آف جایی برای خود دست‌وپا کند.
phrasal verb verb - transitive
به حساب چیزی گذاشتن، ناشی از چیزی دانستن، به پای چیزی نوشتن (تقصیر و غیره)، به حساب کسی گذاشتن (هزینه)
- His early mistakes can be chalked up to inexperience.
- اشتباه‌های اولیه‌ی او را می‌توان به حساب بی‌تجربگی گذاشت.
- The increase in sales can be chalked up to the successful marketing campaign.
- افزایش فروش را می‌توان به پای کمپین بازاریابی موفق نوشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chalk up

  1. verb attribute
    Synonyms: ascribe to, credit, charge, attribute
  2. verb score
    Synonyms: earn, achieve, register, tally, record

ارجاع به لغت chalk up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chalk up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chalk-up

لغات نزدیک chalk up

پیشنهاد بهبود معانی