گذشتهی ساده:
achievedشکل سوم:
achievedسومشخص مفرد:
achievesوجه وصفی حال:
achievingانجام دادن، به اتمام رساندن، به انجام رساندن، از پیش بردن، دست یافتن، به دست آوردن، رسیدن، رسیدن به، نائل شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
That country's independence was achieved two hundred years ago.
آن کشور دویست سال پیش استقلال یافت.
The riots achieved nothing.
شورشها به جایی نرسید.
موفقیت کسب کردن، موفق شدن، کامیاب شدن، به نتیجه رسیدن، به هدف رسیدن، توفیق یافتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Women can also achieve in activities monopolized by men.
زنها نیز میتوانند در فعالیتهایی که در انحصار مردهاست موفق باشند.
Some are born great and some achieve greatness.
برخی از افراد بزرگزاده به دنیا میآیند و برخی بزرگی را کسب میکنند.
to achieve one's goal
به هدف خود رسیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «achieve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/achieve