حساب کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
We need to work out the total cost of the project.
ما باید هزینه کل پروژه را محاسبه کنیم.
Can you work out how much we owe?
میتوانی حساب کنی چقدر بدهکاریم؟
She worked out the answer in her head.
او جواب را در ذهنش محاسبه کرد.
حل کردن، فهمیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I couldn't work out the answer to the riddle.
من نتوانستم جواب معما را بفهمم.
We need to work out why the sales figures have dropped.
ما باید بفهمیم چرا آمار فروش کاهش یافته است.
Let's try to work out a way to solve this issue.
بیایید سعی کنیم راهی برای حل این مسئله پیدا کنیم.
ورزش کردن، تمرین کردن (بدنی)
I need to work out more often to get in shape.
من باید بیشتر ورزش کنم تا خوشاندام شوم.
They work out together at the local park.
آنها با هم در پارک محلی تمرین میکنند.
She finds it hard to work out consistently.
برای او سخت است که بهطور مداوم ورزش کند.
نتیجهی محاسبه بودن
The total cost works out to be less than we initially estimated.
هزینه کل کمتر از چیزی که در ابتدا تخمین زدیم محاسبه میشود.
The final score works out differently depending on which formula you use.
امتیاز نهایی بسته به فرمولی که استفاده میکنید متفاوت محاسبه میشود.
پیش رفتن، از آب در آمدن، نتیجه دادن
Let's hope this new job works out well for him.
بیا امیدوار باشیم که این شغل جدید برای او خوب پیش برود.
Despite our best efforts, the negotiations didn't work out.
باوجود تمام تلاشهای ما، مذاکرات به نتیجه نرسید.
Their relationship didn't work out, unfortunately.
متأسفانه، رابطهی آنها به نتیجه نرسید.
I hope everything works out for you in your new city.
امیدوارم همه چیز در شهر جدیدت برایت خوب پیش برود.
Sometimes, things just don't work out the way you planned.
گاهی اوقات، همه چیز آنطور که برنامهریزی کردهاید از آب در نمیآید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «work out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/work-out