گذشتهی ساده:
manipulatedشکل سوم:
manipulatedسومشخص مفرد:
manipulatesوجه وصفی حال:
manipulatingبا دست عمل کردن، با استادی درست کردن، با مهارت انجام دادن، اداره کردن، تدبیر کردن، (با دست) به کار بردن، برزیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
The retarded child found it difficult to manipulate a pencil.
برای کودک عقبافتاده به کار بردن مداد دشوار بود.
The monkey was trained to manipulate simple devices.
به کار بردن ابزار ساده را به میمون آموخته بودند.
He was an expert both in manipulating the dialectic processes and in applying them to theology.
او در پردازش فرآیندهای دیالکتیکی و همچنین در به کار زدن آنها در الهیات استاد بود.
Providence has manipulated events to this end.
مشیت الهی عاقبت کار را چنین ترتیب داده است.
دستکاری کردن، انگولک کردن، سر دیگران شیره مالیدن، دست بردن (در چیزی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to manipulate in election
در انتخابات تقلب کردن
to manipulate a situation to satisfy one's greed
برای اقناع حرص و آز خود از موقعیت بهرهگیری کردن
She knew how to manipulate her husband's weaknesses.
آن زن میدانست چگونه از نقاط ضعف شوهرش استفاده کند.
Groups who manipulate prices.
گروههایی که با دغلکاری قیمتها را تعیین میکنند.
He has manipulated the accounts.
او در حسابها دست برده است.
The text has been manipulated through the omission of passages.
با حذف تعدادی از عبارات، متن را مخدوش کردهاند.
The police report had been manipulated.
گزارش پلیس دستکاری شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «manipulate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manipulate