گذشتهی ساده:
upstagedشکل سوم:
upstagedسومشخص مفرد:
upstagesوجه وصفی حال:
upstagingدر عقب صحنهی تئاتر
وابسته به عقب یا بالای صحنه، بهطرف عقب صحنه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(بهطور غرورآمیز) کنارهگیر، نجوش، متفرعن
(تئاتر) توجه تماشاچیان را منحصراً به خود معطوف کردن
توجه دیگران را به خود جلب کردن (و از دیگران منحرف کردن)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «upstage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/upstage