فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Upstairs

ʌpˈsterz ˌʌpˈsteəz

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb A2

(به‌سمت یا در) طبقه‌ی بالا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

an upstairs bedroom

اتاق‌خواب طبقه‌ی بالا

I’ll be upstairs if you need me.

اگر به من نیاز داشته باشید، من در طبقه‌ی بالا خواهم بود.

noun singular

طبقه‌ی بالا، بالاخانه، طبقه‌ی فوقانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The house has three rooms downstairs and four rooms upstairs.

منزل در طبقه‌ی پایین سه اتاق و در طبقه‌ی بالا چهار اتاق دارد.

The kids are playing in the upstairs.

بچه‌ها در طبقه‌ی بالا بازی می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upstairs

  1. noun the space in a building between two floors
    Synonyms:
    the upper story the rooms above the ground floor the sleeping apartments the penthouse
  1. adjective on or of upper floors of a building
    Synonyms:
    above overhead upstair on an upper floor up the steps in the upper story
    Antonyms:
    downstairs
  1. adverb on a floor above
    Synonyms:
    on a higher floor up the stairs
    Antonyms:
    downstairs

Idioms

kick upstairs

(عامیانه) به شغل بالاتر، ولی کم‌قدرت‌تر و کم‌مسئولیت‌تری ارتقا دادن

(عامیانه) مقام بلند‌پایه، ولی کم‌قدرت به کسی دادن

ارجاع به لغت upstairs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upstairs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/upstairs

لغات نزدیک upstairs

پیشنهاد بهبود معانی