امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Downstairs

ˌdaʊnˈsterz ˌdaʊnˈsteəz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
طبقه پایین، واقع در طبقه زیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Upstairs, there are three bedrooms; downstairs there is a large living room.
- در طبقه‌ی بالا سه اتاق خواب و در طبقه‌ی پایین یک اتاق نشیمن بزرگ وجود دارد.
- She fell downstairs.
- از پله‌ها افتاد.
- Go downstairs and wait for me.
- برو طبقه‌ی پایین و منتظرم بمان.
- a downstairs room
- اتاق طبقه‌ی اول
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد downstairs

  1. noun A story wholly or partly below ground
    Synonyms:
    basement cellar first-floor ground floor
  1. adjective In a ship, on or to a lower deck
    Synonyms:
    underneath below-decks on the floor below
  1. adjective On or of lower floors of a building
    Synonyms:
    downstair
    Antonyms:
    upstairs
  1. adverb On a floor below
    Synonyms:
    down the stairs on a lower floor below
    Antonyms:
    upstairs

ارجاع به لغت downstairs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «downstairs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/downstairs

لغات نزدیک downstairs

پیشنهاد بهبود معانی