در زیر، پایین، مادون
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ten meters below the surface
ده متر زیر سطح آب
just below the summit
درست زیر قله(ی کوه)
the muscles below the knee
عضلات زیر زانو
the floor below
طبقهی زیرین (تحتانی)
Two men were talking below.
در پایین دو نفر صحبت میکردند.
Go below to your own room.
برو پایین به اتاق خودت.
below average
کمتر از حد وسط، زیر میانگین
below freezing
(حرارت) زیر صفر
The documents mentioned below are top secret.
اسناد زیر کاملاً محرمانه هستند.
The report is summarized below.
گزارش در ذیل خلاصه میشود.
Below him are five regional offices.
پنج ادارهی محلی زیر نظر اوست.
Feelings which welled from deep below in his heart.
احساساتی که از اعماق قلبش برمیخاست.
It is below her to say that.
در شأن او نیست که این حرف را بزند.
زیرزمین، در ژرفای زمین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «below» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/below