با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Below

bɪˈloʊ bɪˈləʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • plural adverb preposition A1
    در زیر، پایین، مادون
    • - ten meters below the surface
    • - ده متر زیر سطح آب
    • - just below the summit
    • - درست زیر قله(ی کوه)
    • - the muscles below the knee
    • - عضلات زیر زانو
    • - the floor below
    • - طبقه‌ی زیرین (تحتانی)
    • - Two men were talking below.
    • - در پایین دو نفر صحبت می‌کردند.
    • - Go below to your own room.
    • - برو پایین به اتاق خودت.
    • - below average
    • - کمتر از حد وسط، زیر میانگین
    • - below freezing
    • - (حرارت) زیر صفر
    • - The documents mentioned below are top secret.
    • - اسناد زیر کاملاً محرمانه هستند.
    • - The report is summarized below.
    • - گزارش در ذیل خلاصه می‌شود.
    • - Below him are five regional offices.
    • - پنج اداره‌ی محلی زیر نظر اوست.
    • - Feelings which welled from deep below in his heart.
    • - احساساتی که از اعماق قلبش برمی‌خاست.
    • - It is below her to say that.
    • - در شأن او نیست که این حرف را بزند.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد below

  1. adverb, preposition lower
    Synonyms: beneath, down, down from, under, underneath
    Antonyms: above, over
  2. preposition less than; beneath
    Synonyms: inferior, lesser, lower, subject, subordinate, unworthy
    Antonyms: above, more, over

Collocations

ارجاع به لغت below

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «below» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/below

پیشنهاد بهبود معانی