با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Below

bɪˈloʊ bɪˈləʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

plural adverb preposition A1
در زیر، پایین، مادون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- ten meters below the surface
- ده متر زیر سطح آب
- just below the summit
- درست زیر قله(ی کوه)
- the muscles below the knee
- عضلات زیر زانو
- the floor below
- طبقه‌ی زیرین (تحتانی)
- Two men were talking below.
- در پایین دو نفر صحبت می‌کردند.
- Go below to your own room.
- برو پایین به اتاق خودت.
- below average
- کمتر از حد وسط، زیر میانگین
- below freezing
- (حرارت) زیر صفر
- The documents mentioned below are top secret.
- اسناد زیر کاملاً محرمانه هستند.
- The report is summarized below.
- گزارش در ذیل خلاصه می‌شود.
- Below him are five regional offices.
- پنج اداره‌ی محلی زیر نظر اوست.
- Feelings which welled from deep below in his heart.
- احساساتی که از اعماق قلبش برمی‌خاست.
- It is below her to say that.
- در شأن او نیست که این حرف را بزند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد below

  1. adverb, preposition lower
    Synonyms: beneath, down, down from, under, underneath
    Antonyms: above, over
  2. preposition less than; beneath
    Synonyms: inferior, lesser, lower, subject, subordinate, unworthy
    Antonyms: above, more, over

Collocations

ارجاع به لغت below

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «below» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/below

پیشنهاد بهبود معانی