با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Beneath

bɪˈniːθ bɪˈniːθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • plural adverb preposition B2
    زیر، پایین، در زیر، از زیر، پایین تر از، روی خاک،کوچکتر، پست‌تر، زیرین، پایینی، پایین‌تر، تحتانی، زیر ‌نفوذ، زیر ‌فشار
    • - She concealed her money beneath the mattress.
    • - پول خود را زیر تشک پنهان کرد.
    • - Iraj was standing on the step beneath Mina.
    • - ایرج روی پله‌ی پایین‌تر از مینا ایستاده بود.
    • - The land that lay beneath the mountain was fertile.
    • - زمینی که در دامنه‌ی کوه قرار داشت حاصل‌خیز بود.
    • - She was standing directly beneath the painting.
    • - او درست زیر تابلو نقاشی ایستاده بود.
    • - beneath a blanket
    • - زیر پتو
    • - beneath a fresh layer of snow
    • - پوشیده از لایه‌ی تازه‌ای از برف
    • - Be kind to those beneath you.
    • - با زیردستان خود مهربان باش.
    • - Akbar Agha had married beneath him, some thought.
    • - برخی فکر می‌کردند که اکبر آقا با از خودش پایین‌تر وصلت کرده است.
    • - It is beneath you to cheat.
    • - در شأن شما نیست که تقلب بکنید.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد beneath

  1. adverb in a lower place
    Synonyms: below, underneath
    Antonyms: above, higher, over
  2. preposition inferior
    Synonyms: below, lesser, less than, lower than, subject, subordinate, unbefitting, under, underneath, unworthy of
    Antonyms: above, higher, over, superior

ارجاع به لغت beneath

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beneath» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beneath

لغات نزدیک beneath

پیشنهاد بهبود معانی