تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در پاکت یا بستهی جداگانه پست کردن
به شدت درگیر کاری بودن، به شدت مشغله داشتن، وقت سر خاراندن نداشتن
under the cover of night (or darkness)
در پوشش تاریکی شب
1- مورد تیراندازی، زیر آتش تیر دشمن 2- سخت مورد انتقاد
ناخوشاحوال، چاییده، مریضاحوال، دچار کسالت، کسل
مسلح، جنگ آماده، آمادهی کارزار، سلاح برگرفته
زیر لبی، آهسته، پچپچکنان
در حال بررسی، در دست بررسی، تحت بررسی، مورد بحث (بهطوری که دربارهی آن تصمیم نهایی گرفته نشده باشد)
مزاحم کسی بودن، توی دست و پا بودن، راه کسی را سد کردن
در خطر چیزی، محکوم به چیزی
تحت سرپرستی یا حمایت کسی، در سایهی کسی
سری، پنهانی، نهان
در حرکت، در دست اقدام، در شرف وقوع
مخفیانه (و بهطور معمول بهطور غیرقانونی)، قاچاقی
تجربه
hide one's light (or talent) under a bushel
(انگلیس - عامیانه) استعداد و لیاقت خود را پنهان کردن (بروز ندادن)
(خاکروبه و کثافت را) زیر فرش جارو کردن، نادیده انگاشتن
to let the grass grow under one's feet
وقت را به بطالت گذراندن، فرصت را از دست دادن
(عامیانه) کسی را آزردن یا خشمگین کردن، کلافه کردن
در این جهان، در دنیا
تحت نفوذ یا فرمان کسی
سحرشده، جادوشده، طلسمشده، افسونشده
1- مورد سوء ظن، مورد اتهام 2- (از نظر فکری یا روانی) در وضع بد
از جا در رفتن، خشمگین شدن
به بهانهی، تحت عنوان
drink somebody under the table
(بدون اینکه خود شخص مست بشود) دیگری را مست لایعقل کردن
1- (کشتی) زیر پرچم دروغین (که حق استفاده از آنرا ندارد) حرکت کردن 2- تظاهر کردن، دغلکاری کردن، وانمود کردن، هویت جعلی بهکاربردن
1- مورد تیراندازی، زیر آتش تیر دشمن 2- سخت مورد انتقاد
cut the ground from under one (or one's feet)
استدلال کسی را خنثی کردن، عقیم گذاشتن
(عامیانه) مورد تهدید (بودن)، در معرض خطر (بودن)، با ضربالعجل روبهرو بودن
در معرض حراج
keep (something) under one's hat
سری نگهداشتن، بروز ندادن، مستور داشتن
سری، محرمانه، خودمانی، مگو
(عامیانه) بسیار خشمگین، از جا دررفته، برآشفته
قفل و کلید شده، بهطور مطمئن چفت و بستشده
مرده و دفنشده، زیر خاک سیاه
رشوه، زیرمیزی، عمل مخفیانه
در آخرین لحظه وارد شدن یا انجام دادن
غصهی کار شده را نباید خورد
آشکارا، در ملاء عام
(معمولاً به غلط) تصور کردن که، خیال کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «under» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/under