آیکن بنر

طولانی‌ترین خسوف قرن در ۱۶ شهریور، خسوف به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه‌گرفتگی به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Directed

dɪˈrektəd dɪˈrektɪd

معنی directed | جمله با directed

adjective C1

تحت هدایت، تحت نظارت، تحت راهنمایی، هدایت‌شده، کنترل‌شده، زیرنظر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

The research was conducted under a directed framework set by the committee.

پژوهش، تحت چارچوب هدایت‌شده‌ای که توسط کمیته تعیین شده بود، انجام شد.

The therapy was provided in a directed and structured environment.

درمان در محیطی هدایت‌شده و ساختارمند ارائه شد.

adjective

دارای جهت، جهت‌دار، سودار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Directed segments are essential for defining vector quantities in physics.

پاره‌خط‌های جهت‌دار برای تعریف کمیت‌های برداری در فیزیک ضروری هستند.

In physics, velocity is a directed quantity, unlike speed.

در فیزیک، برخلاف تندی، سرعت کمیتی جهت‌دار است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

directed distance

فاصله‌ی سودار

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد directed

  1. adjective supervised
    Synonyms:
    managed controlled guided organized assisted conducted focused aimed sponsored counseled orderly purposeful
    Antonyms:
    wandering misdirected vagrant

سوال‌های رایج directed

وجه وصفی حال directed چی میشه؟

وجه وصفی حال directed در زبان انگلیسی directing است.

سوم‌شخص مفرد directed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد directed در زبان انگلیسی directs است.

ارجاع به لغت directed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «directed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/directed

لغات نزدیک directed

پیشنهاد بهبود معانی