فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Directed

American: dɪˈrektəd British: dɪˈrektɪd

سوم‌شخص مفرد:

directs

وجه وصفی حال:

directing

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1

(ریاضی - فیزیک) سودار، جهت‌دار، موجه، هدایت‌شده، راستادار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

directed distance

فاصله‌ی سودار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد directed

  1. adjective supervised
    Synonyms:
    managed controlled guided organized assisted conducted focused aimed sponsored counseled orderly purposeful
    Antonyms:
    wandering misdirected vagrant

ارجاع به لغت directed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «directed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/directed

لغات نزدیک directed

پیشنهاد بهبود معانی