آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Collateral

kəˈlætrəl kəˈlætrəl

معنی collateral | جمله با collateral

noun uncountable

تضمین، وثیقه

To receive a loan you must offer your house as collateral.

برای دریافت وام خانه‌ات را باید به وثیقه بگذاری.

What collaterals can you give?

چه وثیقه‌ای می‌توانی بدهی؟

adjective formal

جنبی، فرعی، جانبی، ثانوی، هم‌بر، پهلو به پهلو، متوازی، هم‌جوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

collateral states like Athens and Sparta

استان‌های هم‌جوار همچون آتن و اسپارت

A cousin is a collateral relative.

پسر عمو خویشاوند جنبی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He discussed collateral matters.

او به بحث مطالب جنبی پرداخت.

a collateral vein

رگ جنبی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد collateral

ارجاع به لغت collateral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collateral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/collateral

لغات نزدیک collateral

پیشنهاد بهبود معانی