امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lateral

ˈlætrəl ˈlætrəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more lateral
  • صفت عالی:

    most lateral

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
جانبی، عرضی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun adjective
پهلویی، جانبی، افقی، واقع در خط افقی، جنبی
- lateral movement
- حرکت پهلو سوی
- the lateral branches of a tree
- شاخه‌های کناری درخت
- lateral deviation
- انحراف کنارین
- a lateral view
- منظره‌ی جانبی
- lateral-fricative
- کناری - سایشی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lateral

  1. adjective sideways
    Synonyms:
    crabwise edgeways flanking oblique side side-by-side sidelong sideward sidewise skirting
    Antonyms:
    centered central

ارجاع به لغت lateral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lateral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lateral

لغات نزدیک lateral

پیشنهاد بهبود معانی