سومشخص مفرد:
centersوجه وصفی حال:
centeringصفت تفضیلی:
more centeredصفت عالی:
most centeredدر انگلیسی بریتانیایی بهصورتِ centred نوشته میشود.
(در ترکیب با واژههای دیگر) -محور
people-centered management policies
سیاستهای مدیریتی مردممحور
student-centered
دانشآموز محور
a child-centered approach to teaching
رویکرد کودکمحور در آموزش
متمرکز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My family helps to keep me centered.
خانوادهام به من کمک میکنند که متمرکز باشم.
I made her to be centered.
من او را مجبور کردم متمرکز باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «centered» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/centered