به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Centerboard

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (کشتی‌های بادبان‌دار) میان وزنه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد centerboard

  1. noun A retractable fin keel used on sailboats to prevent drifting to leeward
    Synonyms: centreboard, drop keel, sliding keel

ارجاع به لغت centerboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «centerboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/centerboard

لغات نزدیک centerboard

پیشنهاد بهبود معانی