فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Centeredness

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: centredness

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

تمرکز، تعادل، مرکزیت، محوریت (حالت یا کیفیتی که در آن فرد یا چیزی در موقعیت مرکزی، متعادل و هماهنگ قرار دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Achieving centeredness requires practice and dedication.

دستیابی به تمرکز نیازمند تمرین و تعهد است.

Centeredness can lead to a more balanced and fulfilling life.

متمرکز بودن می‌تواند به زندگی متعادل‌تر و رضایت‌بخش‌تری منجر شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The centeredness of a circle is essential for maintaining its symmetry.

مرکزیت دایره برای حفظ تقارن آن ضروری است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد centeredness

  1. noun the state or condition of being centered

ارجاع به لغت centeredness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «centeredness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/centeredness

لغات نزدیک centeredness

پیشنهاد بهبود معانی