فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Met

met met

شکل جمع:

mets

توضیحات:

met در معنای چهارم مخفف لغت the Metropolitan Opera است.

met در معنای پنجم مخفف لغت  the Metropolitan Police است.

met در معنای ششم مخفف لغت the Met Office است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

زمان گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل Meet

They met at the café yesterday.

آن‌ها دیروز در کافه ملاقات کردند.

She met her favorite author at the book signing.

او در مراسم امضای کتاب با نویسنده‌ی موردعلاقه‌اش دیدار کرد.

adjective informal

انگلیسی بریتانیایی هواشناسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Advances in met technology have improved the accuracy of weather forecasts.

پیشرفت‌های فناوری هواشناسی دقت پیش‌بینی‌های جوی را بهبود بخشیده است.

She studied met science at university before becoming a climatologist.

او قبل‌از اینکه اقلیم‌شناس شود، در دانشگاه علم هواشناسی خواند.

noun countable informal

متاستاز (سرطان در نقطه‌ای متفاوت از محل شروع آن)

The doctors found mets in his lungs during the latest scan.

پزشکان در آخرین اسکن، متاستازهایی در ریه‌های او پیدا کردند.

Mets to the liver are common in advanced colorectal cancer.

متاستاز به کبد در سرطان پیشرفته‌ی روده‌ی بزرگ، شایع است.

abbreviation

اوپرای مِتروپولیتِن (واقع در نیویورک)

The Met has a rich history of performing classic operas.

اوپرای متروپولیتن، تاریخی غنی از اجرا‌های اپرای کلاسیک دارد.

Many famous artists have graced the stage of the Met.

بسیاری از هنرمندان مشهور بر صحنه‌ی اوپرای متروپولیتن حضور داشته‌اند.

abbreviation informal

انگلیسی بریتانیایی پلیس متروپولیتن (نیروی پلیس لندن)

The Met is responsible for maintaining law and order in London.

پلیس متروپلیتن، مسئول حفظ نظم‌ و قانون در لندن است.

The Met regularly collaborates with other law enforcement agencies.

پلیس متروپلیتن به‌طور منظم با سایر نهادهای اجرای قانون همکاری می‌کند.

abbreviation

انگلیسی بریتانیایی دفتر هواشناسی بریتانیا

The Met Office has issued a severe weather warning for the weekend.

دفتر هواشناسی، هشدار شدید آب‌وهوایی برای آخرهفته صادر کرده است.

The Met's website provides detailed forecasts for every region.

وب‌سایت دفتر هواشناسی پیش‌بینی‌های دقیقی برای هر منطقه ارائه می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

Idioms

hail fellow well met (or hail-fellow)

معاشرتی و مهربان (به ویژه به طور سطحی)

ارجاع به لغت met

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «met» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/met

لغات نزدیک met

پیشنهاد بهبود معانی