آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ اسفند ۱۴۰۳

    Met

    met met

    شکل جمع:

    mets

    توضیحات:

    met در معنای چهارم مخفف لغت the Metropolitan Opera است.

    met در معنای پنجم مخفف لغت  the Metropolitan Police است.

    met در معنای ششم مخفف لغت the Met Office است.

    معنی met | جمله با met

    verb - intransitive verb - transitive

    زمان گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل Meet

    They met at the café yesterday.

    آن‌ها دیروز در کافه ملاقات کردند.

    She met her favorite author at the book signing.

    او در مراسم امضای کتاب با نویسنده‌ی موردعلاقه‌اش دیدار کرد.

    adjective informal

    انگلیسی بریتانیایی هواشناسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Advances in met technology have improved the accuracy of weather forecasts.

    پیشرفت‌های فناوری هواشناسی دقت پیش‌بینی‌های جوی را بهبود بخشیده است.

    She studied met science at university before becoming a climatologist.

    او قبل‌از اینکه اقلیم‌شناس شود، در دانشگاه علم هواشناسی خواند.

    noun countable informal

    متاستاز (سرطان در نقطه‌ای متفاوت از محل شروع آن)

    The doctors found mets in his lungs during the latest scan.

    پزشکان در آخرین اسکن، متاستازهایی در ریه‌های او پیدا کردند.

    Mets to the liver are common in advanced colorectal cancer.

    متاستاز به کبد در سرطان پیشرفته‌ی روده‌ی بزرگ، شایع است.

    abbreviation

    اوپرای مِتروپولیتِن (واقع در نیویورک)

    The Met has a rich history of performing classic operas.

    اوپرای متروپولیتن، تاریخی غنی از اجرا‌های اپرای کلاسیک دارد.

    Many famous artists have graced the stage of the Met.

    بسیاری از هنرمندان مشهور بر صحنه‌ی اوپرای متروپولیتن حضور داشته‌اند.

    abbreviation informal

    انگلیسی بریتانیایی پلیس متروپولیتن (نیروی پلیس لندن)

    The Met is responsible for maintaining law and order in London.

    پلیس متروپلیتن، مسئول حفظ نظم‌ و قانون در لندن است.

    The Met regularly collaborates with other law enforcement agencies.

    پلیس متروپلیتن به‌طور منظم با سایر نهادهای اجرای قانون همکاری می‌کند.

    abbreviation

    انگلیسی بریتانیایی دفتر هواشناسی بریتانیا

    The Met Office has issued a severe weather warning for the weekend.

    دفتر هواشناسی، هشدار شدید آب‌وهوایی برای آخرهفته صادر کرده است.

    The Met's website provides detailed forecasts for every region.

    وب‌سایت دفتر هواشناسی پیش‌بینی‌های دقیقی برای هر منطقه ارائه می‌دهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    Idioms

    hail fellow well met (or hail-fellow)

    معاشرتی و مهربان (به ویژه به طور سطحی)

    سوال‌های رایج met

    شکل جمع met چی میشه؟

    شکل جمع met در زبان انگلیسی mets است.

    ارجاع به لغت met

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «met» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/met

    لغات نزدیک met

    • - messy
    • - mestizo
    • - met
    • - meta
    • - meta-learning
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.