شکل جمع:
metsmet در معنای چهارم مخفف لغت the Metropolitan Opera است.
met در معنای پنجم مخفف لغت the Metropolitan Police است.
met در معنای ششم مخفف لغت the Met Office است.
زمان گذشتهی ساده و شکل سوم فعل Meet
They met at the café yesterday.
آنها دیروز در کافه ملاقات کردند.
She met her favorite author at the book signing.
او در مراسم امضای کتاب با نویسندهی موردعلاقهاش دیدار کرد.
انگلیسی بریتانیایی هواشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Advances in met technology have improved the accuracy of weather forecasts.
پیشرفتهای فناوری هواشناسی دقت پیشبینیهای جوی را بهبود بخشیده است.
She studied met science at university before becoming a climatologist.
او قبلاز اینکه اقلیمشناس شود، در دانشگاه علم هواشناسی خواند.
متاستاز (سرطان در نقطهای متفاوت از محل شروع آن)
The doctors found mets in his lungs during the latest scan.
پزشکان در آخرین اسکن، متاستازهایی در ریههای او پیدا کردند.
Mets to the liver are common in advanced colorectal cancer.
متاستاز به کبد در سرطان پیشرفتهی رودهی بزرگ، شایع است.
اوپرای مِتروپولیتِن (واقع در نیویورک)
The Met has a rich history of performing classic operas.
اوپرای متروپولیتن، تاریخی غنی از اجراهای اپرای کلاسیک دارد.
Many famous artists have graced the stage of the Met.
بسیاری از هنرمندان مشهور بر صحنهی اوپرای متروپولیتن حضور داشتهاند.
انگلیسی بریتانیایی پلیس متروپولیتن (نیروی پلیس لندن)
The Met is responsible for maintaining law and order in London.
پلیس متروپلیتن، مسئول حفظ نظم و قانون در لندن است.
The Met regularly collaborates with other law enforcement agencies.
پلیس متروپلیتن بهطور منظم با سایر نهادهای اجرای قانون همکاری میکند.
انگلیسی بریتانیایی دفتر هواشناسی بریتانیا
The Met Office has issued a severe weather warning for the weekend.
دفتر هواشناسی، هشدار شدید آبوهوایی برای آخرهفته صادر کرده است.
The Met's website provides detailed forecasts for every region.
وبسایت دفتر هواشناسی پیشبینیهای دقیقی برای هر منطقه ارائه میدهد.
hail fellow well met (or hail-fellow)
معاشرتی و مهربان (به ویژه به طور سطحی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «met» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/met